انقلابی در انقلاب

تنهاترین و مهم ترین فرق انقلاب ایران، مردمی و اسلامی بودن آن بوده است . مردم با شعار الله اکبر بامحوریت مسجد و مراکز دینی و با رهبری یک مرجع دینی قیام کردند و نظام غارت گر پهلوی را سرنگون کردند که حقیقتاً می تواند یک معجزه ائی کم نظیر یا بی نظیر در طول تاریخ باشد . اما با این حال نظر بنده این است که این انقلاب هنوز به طور کامل محقق نشده است ، باید در این انقلاب چندین انقلاب دیگر صورت بگیرد ، نظیر انقلاب فرهنگی که در اوائل نهضت دردانشگاه ها اتفاق افتاد که هدف ، پاک سازی دانشگاه از اساتیدی غرب زده و ضد انقلاب و اسلام بود ، اگرچه بازهم هنوز دانشگاه های ما کاملاً اسلامی نشده است و بسیارجای کار دارد . اما بالاخره یک تحولی اساسی اتفاق افتاد ، این تحول و انقلاب باید در تمام نهادهای این مملکت همچون استانداری ها، شهرداری ها ، صدا وسیما وحتی بالاتردر دولت و قوه قضائیه اتفاق بیافتد تا دنیا و آخرت جامعه آباد بشود و این هم محقق نخواهد شد مگر اینکه مردم جامعه حقیقتاً به مردمی کاملا مسلمان و مؤمن تبدیل شوند ، زیرا این مردم هستند که نقش اول و اساسی را در این مملکت ایفا می کنند ، رئیس جمهور را  ، تک تک نمایندگان مجلس شورای اسلامی را و.... مردم انتخاب می کنند ، بنابراین اگر خدائی ناکرده مردم بیگانه ی با اسلام و ارزش های دینی بوده و تفکر غلط غربی داشته باشند تبعاً مسئولینی که بر سر کار می آیند با چنین ویژگی خواهند بود ، مقام معظم رهبری هم در این باره می فرمایند:

اگر انقلاب عظیم ما و نظام جمهوری اسلامی ، با همه ی امکانات مادی و معنویش نتواند دلها و خلقیات مردم و حقیقت وجود آنها را ، از آنچه که معلول تربیتهای غلط دیرین است ، به مردم مسلمان متبدل کند ، قطعاً موفق نشده و انقلاب واقع نگردیده است. انقلاب،انقلاب مردم است. انقلاب مناسبات اجتماعی و اقتصادی، فرع بر انقلاب مردم است . تا مردم منقلب نشوند ،آن انقلاب اقتصادی و تغییر و تبدل مناسبات اجتماعی و اقتصادی و سیاسی هم اصلاً تحقق پیدا نمی کند . مردم در اول کار بحمدالله یک انقلاب روحی پیدا کردند که حرکت بسیار مهمی بود و نتیجه اش همینی شد که می بینیم . اما اگر آنچه که واقع شد ، ادامه پیدا نکند و تعمیق نشود و تعمیم نیابد و نسلهای بعدی را فرا نگیرد ، این انقلاب قطعاً موفق نبوده و نیست . در آن صورت ، از این که چنین چیزی پیش بیاید ، به خدا پناه می بریم .

 

 

اه اه چه قدر ترافیک!!!!!!!

 

این چه مملکتی است که تقی به توقی می خوره تمام خیابون ها پر از ماشین میشه؟؟!!! همین سه شنبه ائی که گذشت داشتم ازمحل کارم برمی گشتم کرج ، رسیدم به آزادگان ؛ دیدم وای چه قد ماشین !!! با خودم گفتم آخه ساعت 2 بعدازظهرروز سه شنبه، آزادگان که نباید شلوغ باشه !!!

یهوی یادم افتاد که آههان فردا22 بهمن و تعطیل رسمی، ملتم که دوباره وقت گیر آوردن دارن میرن مسافرت!! خلاصه ما گیر افتادیم تو یک ترافیک سنگین، ایشالا که برای کسی پیش نیاید چون واقعاً آدم کلافه میشه ،خصوصاً وقتی که تنها باشی ؛ معمولاً همه تو این طور مواقع چون کاری از دست آدم بر نمیاد ، افراد شروع میکنند به فکرکردن و اعتراض کردن ، خب منم مثل بقیه مردم هم داشتم فکر می کردم هم اعتراض....راست و حسینی شو بگم اولین دغدغه ام این بود که خدایا این پیکان ما خراب نشه تو راه بمونم ، این دغدغه رو با توسل و توکل حولش کردم ، دومین دغدغه ام این بود که گفتم ای بابا مگه فردا 22 بهمن نیست ، پس چرا ملت دارن میرن مسافرت ؟؟!!  این دغدغه رو هم این جوری برطرف کردم که : مگه هرکی تو این ترافیک گیر افتاده قراره که راهپیمائی 22 بهمن شرکت نکنه ؟ نخیر، خیلی ها مثل خودم هستند و یک مقصدی دارند اما قطعا راهپیمائی فردا رو شرکت خواهند کرد ، و ثانیا مگه قراره همه در تهران راهپیمائی کنند ؟؟!! خب یک عده ای هم میرن شهرستان خودشون به اتفاق بستگان شون به راهپیمائی شرکت می کنند و........ بله البته یک عده ای هم یا از روی جهل یا عناد ،کفران نعمت کرده به جای راهپیمائی به خوشگذرانی کاذب می پردازند ،

خلاصه این دغدغه روهم برطرف کردم ، بعدشم ، یه نگاهی کردم به مردم دیدم الحمدلله چه قد شاد هستند ، با خودم گفتم خدارو شکر همین یکی از علامت های عدم تاثیر تحریم های ظالمانه ی دشمن می تونه باشه ، چون اگر تحریم ها به طور کامل تاثیر داشت ، مردم حقیقتاً باید ازگشنگی می مردن چه برسه به اینکه کلی دارن خرج میکنن تا برن مسافرت و عشق و حال کنند . پس الحمدالله اگرچه مردم مشکل اقتصادی دارند اما فقیروبیچاره و افسرده و منزوی نیستند ، چون هدف دشمنان این ملت ، همین بود.و حقیقتاً خدارو شکر کردم بابت اینکه خدا چه اقتداری به این نظام ما داده است !!!!!که توانسته دربرابراین همه مشکلات اقتصادی و.......که دشمنان درست کرده اند ، یک رفاه و نشاط نسبی را برای مردم فراهم کند . چون واقعاً یکی از دلائل مهم ترافیک همین زیاد بودن ماشینه که الحمدالله مردم ایران از یک استطاعت نسبی مالی برخوردار هستند که هرکسی می تونه ماشین داشته باشه و بیاد تو خیابونا و بره مسافرتو..... همین مردم 50 سال پیش در دوران حکومت پهلوی وقتی می خواستند ، جائی برند یا باید پیاده می رفتند یا باید با چهارپا می رفتند .کسی هم جرات نداشت چیزی بگه ، اما در این نظام مردم چنان آزادی بیان دارند که به  راحتی به خاطر یه ترافیک ، از بالا تا پائین مسئولین این  نظام را به باد انتقاد و اعتراض می گیرند.

 

فاصله ائی زیاد با قله ی نهائی

یک انقلابی عظیم و کاملاً مردمی بر مبنای اسلام اتفاق افتاد و نظام غارتگر و فاسد پهلوی را سرنگون کرد و نظامی با محوریت اسلام و ارزش های دینی شکل گرفت  و کاباره ها جمع شد و مراکز فساد تعطیل شد و.........

بحث این است که بله نظام طاغوت سرنگون شد ، مراکز فساد تعطیل شد ، اما آیا افرادی که طاغوتی بودند ، با دین سالیان سال بیگانه بودند ، افرادی که تفکر سرمایه داری و لیبرالیستی داشتند و حکومت های طاغوتی ، خصوصا خاندان پهلوی این تفکر را در جامعه و مردم نهادینه کرده بودند ، با یک انقلاب 180 درجه تغییر کرد؟!! جواب قطعا منفی است . بله جهت گیری نظام 180 درجه تغییر کرد ، جهت اسلام شد ، هدف رسیدن به ارزش های الهی شد ، اما این تغییر جهت ، غیر از رسیدن به هدف است ؛ غیر از رسیدن به آن قله ی نهایی است ، نظام ما با آن قله هنوز فاصله دارد ، این حرفی است که حتی رهبر انقلاب هم به این مطلب اذعان دارند ، ایشان می فرمایند : ما هنوزتا یک جامعه ی کاملاً اسلامی که نیکبختی دنیا و آخرت مردم را به طور کامل تأمین کند وتباهی و کجروی و ظلم و انحطاط را ریشه کن سازد ، فاصله ی زیادی داریم . این فاصله ، باید با همت مردم و تلاش مسئولان طی شود.

بنابراین ، عده ای متاسفانه با تصور غلطی که از انقلاب دارند ، توقع بی جائی هم از انقلاب برایشان ایجاد شده است چه درعرصه ی فرهنگ ، چه در عرصه ی سیاست،و چه در عرصه ی اقتصاد و....... 

خب یک عمری ، فرهنگ و سیاست و اقتصاد این مملکت را حکومت های طاغوتی، خصوصا خاندان پهلوی، وابسته ی محض به غرب کردند.چگونه می شود با یک انقلاب ، یکدفعه اقتصاد ما، فرهنگ ما ، سیاست ما کاملا اسلامی بشود؟؟!!

هزاران سال قدرت های مختلف دنیا تسلط کامل بر منافع ما داشتند و بعضاً هم برسر منافع کشور ایران با هم دعوا می کردند ، ایران در سال های1320و 1332یکی از عرصه های مهم رقابت سه قدرت پیروزمند جنگ دوم جهانی بود . طی دوران 20 ساله دیکتاتوری رضاخان ، ایران حیطه ی انحصاری نفوذ امپریالیسم جوان و ثروتمند آمریکا را به صحنه ایران در پی داشت . این دو قدرت هرچند در اساس دارای اهداف استراتژیک واحدی بودند ، ولی برسر منافع با تضادهائی هم مواجه می شدند . اسناد معتبری در تاریخ ایران وجود دارد که بیگانگان منافع این کشور را به غارت بردند . از لحاظ فرهنگ هم ، بزرگترین خیانت ها را به این کشور کردند که بر احدی پوشیده نیست ، شاه ایران فرهنگ ایران را کاملاً غربی کرد ، شاه ایران یعنی محمدرضا پهلوی ، اعتماد کامل به فرقه ضاله ی بهائیت داشت ، این حرفی است که یکی از چهره های طراز اول بهائیت یعنی سپهبد اسدالله صنیعی می گوید ، و همچنین سیروس منصوری در18/8/45 اظهار داشته : حضرت بهاالله در کتاب اقدس فرموده اند : بهائیان باید از دخالت در امور سیاسی خودداری نمایند ، ولی اگر شهریار مملکت و یا حکومت از یکی از بهائیان بخواهد که در سیاست وارد شود اشکالی نیست ، به همین علت است که تیمسار صنیعی (وزیرجنگ) بنا به دستور شخص اول مملکت یعنی شاه ، پست سیاسی قبول نموده است (گزارش به ساواک) بنابراین ملاحظه کردید شاه ایران ، صنیعی را که از چهره های طراز اول بهائیت بود وزیر جنگ کرد و هزاران خیانت دیگر که به فرهنگ ایران ، اقتصاد ایران ، و.......صورت گرفت که در تاریخ ایران فراوان است .

 

فاصله ی زیاد

خطبه نماز جمعه

بسمه تعالی

حضرت آیت الله حسینی همدانی امام جمعه محترم استان البرز در خطبه اول نماز جمعه این هفته کرج ؛پیرامون تقوی ، قسمتی از خطبه 188 نهج البلاغه را خواندند.

اوصیکم ایهاالناس ، بتقوی الله و کثره حمده علی الائه الیکم و نعمائه علیکم و.............

ای مردم شما را به پرهیزکاری و شکر فراوان در برابر نعمت ها و عطا های الهی واحسانی که به شما رسیده سفارش می کنم.

ایشان فرمودند : بحث ما سر غیرت بود،که یکی از موارد غیرت، غیرت دینی است.

اقل غیرت دینی هم این است که انسان چهره ی خودش را در برابر گناه برآشفته کند.

ایشان با خواندن یک روایتی بسیارجالب و زیبا اهمیت غیرت دینی را مطرح کردند.

روایت است از امام صادق علیه السلام که خداوند دو فرشته را مامور کرد تا منطقه ائی را خراب کنند ،وقتی این دو فرشته وارد منطقه شدند دیدند که یک عابدی مشغول عبادت است ؛یکی از آن دو فرشته ، گفت من باید بروم دوباره از پروردگار اجازه بگیرم،وقتی خدمت پروردگار رسید و قضیه را گفت،خداوند متعال فرمودند شما خراب کنید زیرا این شخص تا به حال حتی یک بار در برابرگناه دیگران چهره اش برافروخته نشده است.

امام جمعه محترم استا البرز اشاره کردند به این که ،یکی دیگر از موارد غیرت،غیرت ناموسی است که این غیرت استحکام خانواده ها را به همراه دارد.

عده ای فکر کردند خنده و شوخی با نا محرم فرهنگ اجتماعی است ، غافل از این که همین باعث بهم ریخته شدن خانواده هاست.

آیت الله حسینی همدانی در پایان خطبه اول به مساله ماهواره پرداختند و فرمودند که کمترین تاثیر سوء ماهواره این است که غیرت را در مردان و عفت را در زنان از بین می برد،اگرهم کسی بگوید ماهواره در ما تاثیر سوء نمی گذارد،بداند که شخصیت انسانی خود را از دست داده است.

ایشان تذکر دادند که باید از افراط  در غیرت هم پرهیز شود زیرا همین افراط هم باعث بهم ریختن خانواده ها می شود.

نماینده ولی فیقه استان البرز با اشاره کردن به خطبه 157 نهج البلاغه، مردم را به رعایت تقوی دعوت کرده ،وایشان در ضمن تبریک ایام دهه فجر فرمودند:

پشتیبان این نهضت از اول تا الان مردم بوده اند ، یعنی بعد از اتکا به خدا و رهبری امام ، تلاش مردم برای شکل گیری این نظام موثر بوده است و همچنین در تداوم این نهضت مردم نقش اساسی داشتند.

ایشان فرمودند حضرت امام (ره)و مقام معظم رهبری اعتماد کامل به مردم داشتند و اشاره کردند  به این که  کشور زمانی آسیب خواهد دید که مردم نسبت به مسائل کشور بی تفاوت باشند.

امام جمعه محترم استان البرز به مناسبت ایام دهه فجر فرمودند که شعار اصلی این نهضت استقلال،آزادی،جمهوری اسلامی بود،و مردم برای این نهضت و استقلال تمام فشارها را تحمل کردند،جنگ را تحمل کردندو.....

پیشرفت علمی کشور که مورد تاکیدمسئولین عالی کشور است به خاطر همین استقلال کشور است.اگر این کشور استقلال نداشته باشد قطعا به حالت اول بر می گردیم.

آیت الله حسینی همدانی در پایان خطبه ها ، ضمن تشکراز نیروی انتظامی بابت کشف و ضبط 1700کیلو مواد مخدر در استان البرز، قسمتی ازبیانات حضرت امام خمینی (ره) را پیرامون ارتباط با آمریکا و دشمنان انقلاب خواندند.

و همچنین اشاره کردند که مقام معظم رهبری فرمودند که عده ای به بهانه ی اینکه جهان تغییر کرده است ،می گویندماهم باید با جهان ارتباط داشته باشیم ،خیلی خوب ارتباط داشته باشید اما مرزها را رعایت کنید ،مشخص باشد با چه کسی ارتباط دارید ؟و برای چه کاری ارتباط دارید؟و اصول انقلاب واسلام با تغییرجهان هرگزتغییر نخواهدکرد.

 

بی نظیرترین حادثه

 آنها که با کتاب و تاریخ سروکاردارند قطعاً تصدیق خواهند کرد که روند حرکت عالم در سالهای زیادی به سمت دوری از دین و معنویت بوده و نگاه بشر و حکومتها نسبت به تمام مسائل زندگی صرفا مادی بوده است . که به تعبیر مقام معظم رهبری در 200سال اخیر یعنی قرن 19و20 که اصطلاحاً قرن روشنفکری و انسانگرایی و اوج پیشرفتهای صنعتی و علمی است ، حرکت با سرعت به سمت بی دینی و جدا شدن از معنویت بوده است ، تمام قدرتمندان عالم و مستکبرین ، با تمام قوا درصدد این برآمدند تا اسلام و دین را از صفحه جامعه حذف کند و در صورت امکان اسلام را کاملاً از بین ببرند زیرا زورگویان عالم ، اسلام را بزرگ ترین مانع و دست انداز خود ، برای چپاولگری و غارت ملتهای بی گناه می دانستند، آنها خوب می دانستند که اسلام مخالف طاغوت و زور گفتن به مردم است ، خوب می دانستند که  اگرمردم جهان با اسلام آشنا بشوند بر علیه آنها قیام کرده و بساط غارتگری آنها را جمع خواهند کرد. بنابراین تا آنجایی که می توانستند سیاستهای خود را متمرکز کردند براین که اسلام را به طور کامل از بین ببرند .

 البته آنها با نام دین و اسلام مشکلی نداشتند آنها با اسلامی که کاری به کار غارتگری و زورگویی آنها نداشته باشند . نه تنها کاری نداشتند بلکه در بعض موارد آنها را ترویج هم می کردند تا مردم و ملت را فریب بدهند طبق همین سیاست بود که رضاخان قلدر و طاغوت تمام عیار ایران ، یک وقتی برای فریب مردم حتی درعزاداری سیدالشهداء هم شرکت می کرد در حالی که حقیقتاً ذره ای اعتقاد نداشت و تاریخ ایران شاهد براین مطلب است که همین دیکتاتور قلدر ایران دستور منع عزاداری و کشف حجاب را صادر کرد و...

حالا جالب این است در این خفقان جهانی و یک پارچگی ای که طواغیت برای از بین بردن اسلام درسرتا سر عالم را داشتند ، در یک نقطه ی حساس ِ خاور میانه ناگهان یک حکومت و نظامی بر اساس معنویت و اسلام بوجود می آید که این قیام کاملا ، هم مردمی بوده و هم اسلامی ، این حقیقتاً چیزی جزء یک معجزه نمی تواند باشد .

قیام و حرکتی که هم مردمی باشد و هم اسلامی در تاریخ نظیر ندارد . اهل تاریخ می دادند تمام انقلابهایی که در طول تاریخ اتفاق افتاده است- آنهایی که واقعاً انقلاب بوده باشد نه کودتا و تحول – به مجرد اینکه انقلاب در آستانه پیروزی قرار گرفت احزاب ، جای انقلاب و مردم را گرفته و مردم را کنار زده اند به گونه ای که مردم حتی حق نداشتند یک نماینده به مجلس قانون گذاری بفرستند و جالب این است که مدعی هم هستند که حکومت آنها حکومت دموکراتیک بوده است یعنی حکومت مردمی ، و حال اینکه مردم درهیچ یک از امور کشور حق دخالت نداشتند ، بر خلاف انقلاب عظیم ایران که مردم در تمام امور جامعه حق رای و نظر دارند ، رئیس جمهور مملکت را مردم انتخاب می کنند .

نمایندگان مجلس شورای اسلامی را که وظیفه ی قانون گذاری دارند ، مردم انتخاب می کنند.

نمایندگان مجلس خبرگان را مردم انتخاب می کنند که وظیفه آنها عزل و نصب رهبر جامعه است.

بنابراین بازهم مردم در تعیین رهبری نقش دارند.

اگر کسی ذهن خود را از شبهات و حرفهای سست و بی پایه خالی کند قطعاً تصدیق خواهد کرد که چنین چیزی در عالم نظیر ندارد.

و عجیب تر اینکه این مردم و ملت با اختیار خود و با هدایت گری حضرت امام (ره)پرچمی را در دست گرفتند و آن را به اهتزاز در آوردند که ، آن پرچم ، پرچم اسلام بوده است . پرچم ارزش ها و معنویت بوده است .

پرچم مبارزه با غارتگران و زورگویان عالم بوده است .

 پرچم دفاع از مظلوم و مستضعفین عالم بوده است .

 بنابراین ، این انقلاب هم جمهوری است و هم اسلامی است و چنین چیزی در عالم حقیقتا نظیر ندارد و تنها دلیل و باز هم تنها دلیل دشمنی بااین انقلاب همین است که این انقلاب هم مردمی است وهم اسلامی است که همین امر باعث شده در کاخ طواغیت عالم لرزه ی عجیبی بوجود آید که اولین اثر این زلزله این بود که نظامهای کمونیستی متلاشی شد ، وبه فضل الهی روزی خواهد رسید که این انقلاب و مردم عاشورائی ایران اسلامی ،کاخ سفید را برسر طواغیت خراب خواهند کرد . ان شاءالله   

انگار نه انگار که آب از کاسه ای تکان خورد

بسم الله الرحمن الرحیم

انقلاب یا …

آیا این انقلاب به جز برقراری نظام جمهوری اسلامی بوده است آیا ما انقلاب کردیم که با هر کس و با هر وجه ای نشست و برخواست کنیم ولو برای دیپلماسی ولو برای سیاست گذاری که درهرعرصه بوده و هست ؛ چرا این دیپلماسی که حتی مردم آن را درک و هضم نمی کنند پدیدار میشود؟! می گوییم شما بلد راه ؛ ولی بی شک  اگر بصیرت در این راه نباشد این راه جز بن بست برای هر دولتی بیش نخواهد بود . آیا ارزش ها و هدفهای عالی انقلاب برای مذاکره با یزیدیان این زمانه است یا مقابله با آنها ؟ آیا این که رهبر و مراد مملکتی بیان می کند که این مذاکرات در باب انرژی هسته ای خوش بین نیستم ولی بااین حال مخالفتی هم ندارم،آیا این به این معناست که شما پای خود را ازخط قرمز مردم و رهبری و اسلامیت جلوتر ببرید؟!آیا این همان بصیرت است یا دیپلماسی که شما از آن دم می زنید ، این دولت به رقمه باید مردم را آگاه سازد که چه دیپلماسی در دولت خود پیش گرفته است که سیاست مداری گواه این باشد که این مسیر با این سیاق نتیجه خواهد داد؟! و به آرمان های انقلابی که پای  آن خون های پاک جوانان این میهن ریخته شده است خواهیم رسید؟ که به نظر هر حقوقدان یا سیاستمداری این راه چیزی جز خفت و خواری برای جمهوری اسلامی نخواهد داشت ؛ حال این دولت با هر وجه ای کار می کند جولان میدهد ؛ نمیدانم دگر دشمن تا چه حدی باید گستاخی خود را یورش دهد تا این دولت به خشم بیاید و جوابی دندان شکن بدهد ؟! که متاسفانه این امر پدیدار نشده است در این عرصه و زمانه ی این دولت و رجال مملکت دگر چه باید بشود که بر سر مخالفت با دشمنان قسم خورده بیایند و مهر تاییدی بر آن نزنند :

به مقدسات یک کشور و مذهب اسلام و شخص پیامبر عزیز اسلام؛ توهین میشود انگار نه انگار که آّب از کاسه ای تکان خورده باشد .

دشمن اسلام و انقلاب و این مکتب به درک واصل میشود ؛پیام مغفرت و آمرزش ارسال می کنیم و در ازعان عمومی اعلام می نماییم. حال، سرداری برای ارزش های انقلاب جان بازی می کند و به مقام شامخ شهادت می رسد هیچ پیامی از این دولت اظهار نمی شود،

این سوالی است که مردم از دولت مردان دارند:

آیا کلیدی که به گفته ی این دولت کلید همه ی درهای بسته بود دگر کار نمی کند یا اصلا کلیدی در کار نیست  ؟؟!! چون در هر باب ؛این دولت را که می نگریم به در بسته می خوریم چرا این دولت ابهام ها را برطرف نمی کند چرا این دولت برخلاف ارزش های انقلاب و آرمانها قدم برمیدارد ؟! چون هدف انقلاب ایستادگی در مقابل طاغوت بوده است آیا شک براین داریم که آمریکا همان طاغوت است؟! آیا قرآن نفرموده است که با طاغوت مبارزه کنید .آیا امام راحل و بنیان گذار کبیر انقلاب فرمود با طاغوت بر سر مذاکره بیایید؟؟!! بی شک این یک فریبی بیش نیست که این دولت میتواند با مذاکره به نتیجه برسد که اگر چنین بود امام حسین با یزید زمان خود بر سر مذاکره می نشست و امور و مشکلات را رفع و ختم میکرد که یقیناً این راه مذاکره بردار نیست ؛ این طاغوت بی شک از ریشه مشکل دارد یعنی از خود اسلام ؛ و این نقطه ی ضعف این دولت است که می خواهد آن را هم به مردم بقبولاند که با مذاکره می شود به نتیجه رسید؛ اما حال دگر این یک فریب نیست که دروغی بیش نمی تواند باشد چون نتیجه ای که می خواهید به آن برسید نامفهوم و مبهم برای مردم است ، و این همان گوهری است که انقلاب به بطن و متن مردم داده است .

 

از نوک پا تا فرق سر ما باید انگلیسی بشود

سید حسن تقی زاده یکی ازروشنفکران وابسته است که درجریان نهضت مشروطه به سفارت انگلیس درتهران پناهنده شد و از آن پس؛ همواره تحت حمایت آن قرار داشت . او مسئولیتهای مختلفی در زمان رضاخان و محمدرضا به عهده گرفت که آخرین آنها ریاست مجلس سنا در زمان محمدرضا بود . جمله او معروف است که می گفت از نوک پا تا فرق سر ما باید انگلیسی بشود .

حقیقت مطلب این است که یکی از بزرگترین مشکلات اساسی که بر سر راه انقلاب بوده و هست ؛ همین روشنفکران وابسته وغرب زده است که انقلاب را تاکنون با چالشهای متعددی مواجه کرده است که حضرت امام در وصف اینها فرمودند :

ما از شررضا خان و محمدرضا خان خلاص شدیم لکن از شرتربیت یافتگان غرب و شرق به این زودیها نجات نخواهیم یافت . اینان بر پا دارندگان سلطه ا برقدرتها هستند و سر سپردگانی می باشند که با هیچ منطقی خلع سلاح نمی شوند و هم اکنون با تمام ورشکستگی ها دست از توطئه علیه جمهوری اسلامی و شکستن این سد عظیم الهی بر نمی دارند.

آخه واقعا این چه روشنفکری است که طرف حاضر است خودش را ، فکرش را ، جامعه اش را کاملاً در اختیار غرب قراربدهد ؟؟! اما از اسلام به شدت دوری کرده و با تمام قوا با آن مخالفت و مبارزه کند .

درهمان اوائل انقلاب هم تلاش های فراوانی کردند که اسلام را از نهضت کنار بگذارند و اولین اقدامشان این بود که اسلامی  را از جمهوری جدا کنند تا جمهوری هر چه می خواهد انجام دهد .

یک عده می گفتند با جمهوری همه کاری می شود انجام داد اما اگر جمهوری اسلامی بشود اسلام نمی گذارد کسی کاری بکند .

یک دسته ی دیگر هم می گفتند بگوئید جمهوری دموکراتیک ؛ باز از اسلام فرار می کردند .

عده ای هم برای فریب مردم و نظام گفتند : بگذاریم جمهوری اسلامی دموکراتیک ؛ که حضرت امام با قاطعیت تمام ؛ جلوی این جریان انحرافی ایستادگی کردند و فرمودند ما دموکراتیک سرمان نمی شود برای این که دموکراتیک درعالم معانی مختلفی دارد......... وما یک مطلبی که پیشمان معلوم نیست قبولش نمی کنیم.

خلاصه روشنفکران غرب زده هرجا که نام اسلام بود به شدت هراس داشتند و با تمام قوا مخالفت و مبارزه کردند حتی می گفتند چرا می گوید مجلس شورای اسلامی ؟؟!!! بگوئید مجلس شورای ملی.........

آیا این که انسان استقلال فکری و روحی نداشته باشد و خودش را کاملا آلت دست غرب و شرق قرار بدهد روشنفکری است ؟؟!!

حالا مگر غرب چه گلی به سر ما زده است که به نوکری و بردگی غرب افتخار می کنند ؟!

مگر منطق غرب چیزی غیر از آزادی های بی قید و شرط است ؟؟ مگر چیزی غیر از فحشا و عیاشی و وقت گذرانی است ؟! مگر چیزی غیر از استبداد و زور گوئی است ؟ آنها تمام ملت ها را می خواهند برده خود کنند و ایران در دوران پهلوی حقیقتاً نوکر و برده ی تمام عیار آمریکا و غرب بود ؛ وابستگی و بردگی تا جائی بود که یک سگ آمریکائی در ایران ترجیح  داشت به یک شهروند ایرانی؛ آیا این است تمدن و روشنفکری غرب زده؟؟؟؟؟!!!!

روشنفکران غرب زده در دوران پهلوی در امور فحاشی وبی بند و باری آنقدر زیاده روی کردند که خود غربیها را به تعجب وا داشت.که  یکی از نمونه های آن جشنهای فرهنگ وهنر بود که در شیراز برگزار شد.

صحنه هائی به وجود آمد که مایه حیرت خبرنگاران و مهمانان غربی گردید.از جمله ازدواج دو مرد با یکدیگر درمنظر حاضران !!!!!!!!! یکی از خبرنگاران حاضر در صحنه پس از دیدن این فاجعه نوشت که اگر این حادثه در انگلستان و لندن اتفاق می افتاد؛ مردم عاملان آن را می کشتند و می نویسد که محمدرضا در برابر این گفته من هیچ عکس العملی نشان نداد و بی تفاوت از کنارچنین مساله ای گذشت.

 

 

 

عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد

بسمه تعالی

 

 

اگرچه توهین به پیامبرعزیز اسلام خیلی دلخراش و اسف ناک بود اما از دو جهت این حماقت دشمنان اسلام برای اسلام و مسلمانان فائده داشت.

اولین فائده آن این بودکه مردم حقیقت جوی جهان، نسبت به اسلام وپیامبر عزیز اسلام حساس شده وطالب این شدند که بدانند این اسلام و پیامبر کیست که به ساحت مقدسش توهین شده ویک تحقیق اجمالی روی اسلام وپیامبرکافی ست که افراد حقیقت جوی جهان، به اسلام روی بیاورند زیرا اسلام  حقیقی وپیامبرعزیز اسلام ، آنقدر پرجاذبه و منطبق با فطرت انسان ها است که فقط کافی است یک روزنه ائی از انوار مقدس اسلام به قلب انسان های حقیقت جو بتابد،آنوقت است که قلبشان روشن شده و راه حقیقی را پیدا کرده و می فهمند که اسلام ناب محمدی غیر از اسلام خشن آمریکائی ست.

بی درنگ تصدیق خواهند کرد که اسلام حقیقی ، دین محبت ، رافت و وحدت است ، دینی ست که سرشار از عشق و مهربانی ست ، دینی ست که نه فقط به فکر خود بلکه به فکر برادران خودش در سر تاسر گیتی است و بالاتر از این به فکردنیا و آخرت تمام انسان های عالم است.

و قطعاً پی خواهند برد اسلام جعلی و قلابی که استکبار بین المللی به جهانیان معرفی کرد یک اسلامی کاملا خشن ، زور گووخائن وضد بشریت است که در واقع اصلاً اسلام نیست بلکه استکبار است.

 نامه ای را هم که رهبر معظم انقلاب به جوانان اروپائی و آمریکای شمالی نوشتند که به اعتراف شبکه های آمریکائی واروپائی باعث زلزله ای در اروپا  وآمریکا گردید ، اشاره به همین مطلب دارد.

مقام معظم رهبری در قسمتی از نامه شان می فرماید :

سخن ما با شما درباره ی اسلام است وبه طورخاص درباره تصویروچهره ای که از اسلام به شما ارائه می گردد.ازدودهه پیش به این سوء ـ یعنی تقریبا پس از فروپاشی اتحاد جماهیرشوروی- تلاش های زیادی صورت گرفته است تااین دین بزرگ در جایگاه دشمنی ترسناک نشانده شود.و......

دومین فایده ای که دراین حماقت دشمنان وجود داشت این بود که دشمنان اسلام چند سال است که به طوری کاملا اساسی سیاست های خود را متمرکز کردند بر تفرقه بین مسلمانان و مذاهب ، خصوصا بین شیعه و سنی و برای محقق شدن این هدف پلیدشان ، مزدورانی را ، هم در بین اهل تسنن و هم در بین اهل تشیع گماشتند تا بر آتش تفرقه  بدمند . اما با این توهینی که به پیامبر عزیز اسلام کردند ، ضربه ای اساسی به این سیاست شان وارد شد ، زیرا همین امر، عامل وحدتی بین مسلمانان جهان شد زیرا هم اهل تسنن و هم اهل تشییع نسبت به پیامبر اسلام غیرت دارند ، به همین خاطر جهان چند روزی است که شاهد راهپیمائی ها و تجمعات متعددی است در سرتاسر جهان اسلام.

حقیقتا جهان اسلام در این برهه از زمان  به شدت احتیاج داشت به این وحدت و یک پارچگی ، اگرچه بعضی از دولت های اسلامی هیچ عکس العملی نسبت به توهین به ساحت مقدس پیامبر از خود نشان ندادند زیرا خودشان مزدورآمریکا وصهونیست هستند.

عشاق قلابی

بسمه تعالی

 

عشاق قلابی

 

اهل عرق و ورق و گناهای دیگه بود؛خیلی هم قوی بود،اما برای اینکه کم نیاره رفت سراغ کشتی ، همیشه هم بعد از ورزش با شاهرخ می رفتیم  کاباره ای که بالاتر ازچهارراه جمهوری بود به نام پل کارون، صاحب آنجا شخصی به نام ناصر جهود از یهودیان قدیمی تهران بود.

شاهرخ هیکل درشت وظاهر خشنی داشت اما باطنی متفاوت داشت که او را از بسیاری ازهم ردیفاش جدا می ساخت.

هیچ گاه ندیدم که درمحرم وصفر لب به نجاست های کاباره بزند.ماه رمضان را همیشه روزه می گرفت و نماز می خواند.

فراموش نمی کنم یکبار زمستان بسیار سردی بود ،ما هم در حال بازگشت به خانه بودیم ،پیرمردی مشغول گدائی بود و از سرما می لرزید ، شاهرخ کاپشن گران قیمت خودش را در آورد وبه مرد فقیر داد،بعد هم دسته ای اسکناس از جیبش برداشت و به آن مرد داد و حرکت کرد ، پیرمرد کهازخوشحالی نمی دانست چه بگوید ، مرتب می گفت : جوون ، خدا عاقبت به خیرت کنه!

واقعا هم شاهرخ ضرغام عاقبت به خیر شد،چون مردونه توبه کرد ، رفت جبهه شهید شد،بدنشم هنوز که هنوزه بر نگشته ومثه مادر سادات گمنام شد.

رفیقش میگه شاهرخ عاشق امام حسین بود.از دوران کودکی علاقه شدیدی به آقا داشت .این محبت قلبی را ازمادرش به یادگار داشت.راه اندازی هیئت با کمک دوستان ورزشکار،عزاداری و گریه برای سالار شهیدان در سطح محل ،آن هم قبل از انقلاب از برنامه های محرم او بود.

ی وقتی در جمع رفقا گفت:

ببینید رفقا ،ما اینهمه به خاطر امام حسین(ع)به سر سینه خودمان می زنیم،از آن طرف فرزند مولای ما آقای خمینی را گرفته اند.بدون دلیل تبعیدش کردند . اما ما هیچ کاری نمی کنیم.

این مختصرخاطره ای بود از شهید شاهرخ ضرغام .

واقعا هیئت و عزاداری اگرخروجیه مبارزه با یزیدان زمان را نداشته باشد چه فایده ای دارد؟!

نکند یک عده ای فقط دنبال ثواب می گردنند؟؟!!!

امام حسین کشته شد که ما فقط عزاداری کنیم و به سر وسینه بزنیم تا ثوابشو ببریم؟؟!!

یا این که امام حسین به ما یاد داد که دربرابر یزید ؛ سربدهد اما سر خم نکنید.

حضرت عباس به ما یاد که در راه اسلام و ارزش ها دست بدهد اما دست از ارزش ها بر ندارید.آنجا که حضرت فرمود:

والله ان قطعتمویمینی

انی اُحامی ابدا عن دینی

والله قسم اگر دستانم قطع بشود از دین خدا دست بر نمی دارم.

خب حالا چگونه می شود باور کرد صداقت افرادی  را که دم از عشق امام حسین میزند اما درشبکه های انگلیسی و آمریکائی مشغول فعالیت هائی هستند که یقینا دل دشمنان امام حسین شاد می شود نه دل امام حسین.

خیلی جالب است این عده نه تنها بر علیه یزیدیان زمان مبارزه نمی کنند بلکه با آنها همکاری هم کرده وبرعلیه ارزش های ناب محمدی شمشیر می کشند.

بزرگترین توهین را به پیامبر عزیز اسلام می کنند اما این عاشقان کذائی وقلابی امام حسین حرفی نمی زند.