فاصله ائی زیاد با قله ی نهائی
یک انقلابی عظیم و کاملاً مردمی بر مبنای اسلام اتفاق افتاد و نظام غارتگر و فاسد پهلوی را سرنگون کرد و نظامی با محوریت اسلام و ارزش های دینی شکل گرفت و کاباره ها جمع شد و مراکز فساد تعطیل شد و.........
بحث این است که بله نظام طاغوت سرنگون شد ، مراکز فساد تعطیل شد ، اما آیا افرادی که طاغوتی بودند ، با دین سالیان سال بیگانه بودند ، افرادی که تفکر سرمایه داری و لیبرالیستی داشتند و حکومت های طاغوتی ، خصوصا خاندان پهلوی این تفکر را در جامعه و مردم نهادینه کرده بودند ، با یک انقلاب 180 درجه تغییر کرد؟!! جواب قطعا منفی است . بله جهت گیری نظام 180 درجه تغییر کرد ، جهت اسلام شد ، هدف رسیدن به ارزش های الهی شد ، اما این تغییر جهت ، غیر از رسیدن به هدف است ؛ غیر از رسیدن به آن قله ی نهایی است ، نظام ما با آن قله هنوز فاصله دارد ، این حرفی است که حتی رهبر انقلاب هم به این مطلب اذعان دارند ، ایشان می فرمایند : ما هنوزتا یک جامعه ی کاملاً اسلامی که نیکبختی دنیا و آخرت مردم را به طور کامل تأمین کند وتباهی و کجروی و ظلم و انحطاط را ریشه کن سازد ، فاصله ی زیادی داریم . این فاصله ، باید با همت مردم و تلاش مسئولان طی شود.
بنابراین ، عده ای متاسفانه با تصور غلطی که از انقلاب دارند ، توقع بی جائی هم از انقلاب برایشان ایجاد شده است چه درعرصه ی فرهنگ ، چه در عرصه ی سیاست،و چه در عرصه ی اقتصاد و.......
خب یک عمری ، فرهنگ و سیاست و اقتصاد این مملکت را حکومت های طاغوتی، خصوصا خاندان پهلوی، وابسته ی محض به غرب کردند.چگونه می شود با یک انقلاب ، یکدفعه اقتصاد ما، فرهنگ ما ، سیاست ما کاملا اسلامی بشود؟؟!!
هزاران سال قدرت های مختلف دنیا تسلط کامل بر منافع ما داشتند و بعضاً هم برسر منافع کشور ایران با هم دعوا می کردند ، ایران در سال های1320و 1332یکی از عرصه های مهم رقابت سه قدرت پیروزمند جنگ دوم جهانی بود . طی دوران 20 ساله دیکتاتوری رضاخان ، ایران حیطه ی انحصاری نفوذ امپریالیسم جوان و ثروتمند آمریکا را به صحنه ایران در پی داشت . این دو قدرت هرچند در اساس دارای اهداف استراتژیک واحدی بودند ، ولی برسر منافع با تضادهائی هم مواجه می شدند . اسناد معتبری در تاریخ ایران وجود دارد که بیگانگان منافع این کشور را به غارت بردند . از لحاظ فرهنگ هم ، بزرگترین خیانت ها را به این کشور کردند که بر احدی پوشیده نیست ، شاه ایران فرهنگ ایران را کاملاً غربی کرد ، شاه ایران یعنی محمدرضا پهلوی ، اعتماد کامل به فرقه ضاله ی بهائیت داشت ، این حرفی است که یکی از چهره های طراز اول بهائیت یعنی سپهبد اسدالله صنیعی می گوید ، و همچنین سیروس منصوری در18/8/45 اظهار داشته : حضرت بهاالله در کتاب اقدس فرموده اند : بهائیان باید از دخالت در امور سیاسی خودداری نمایند ، ولی اگر شهریار مملکت و یا حکومت از یکی از بهائیان بخواهد که در سیاست وارد شود اشکالی نیست ، به همین علت است که تیمسار صنیعی (وزیرجنگ) بنا به دستور شخص اول مملکت یعنی شاه ، پست سیاسی قبول نموده است (گزارش به ساواک) بنابراین ملاحظه کردید شاه ایران ، صنیعی را که از چهره های طراز اول بهائیت بود وزیر جنگ کرد و هزاران خیانت دیگر که به فرهنگ ایران ، اقتصاد ایران ، و.......صورت گرفت که در تاریخ ایران فراوان است .