از نوک پا تا فرق سر ما باید انگلیسی بشود
سید حسن تقی زاده یکی ازروشنفکران وابسته است که درجریان نهضت مشروطه به سفارت انگلیس درتهران پناهنده شد و از آن پس؛ همواره تحت حمایت آن قرار داشت . او مسئولیتهای مختلفی در زمان رضاخان و محمدرضا به عهده گرفت که آخرین آنها ریاست مجلس سنا در زمان محمدرضا بود . جمله او معروف است که می گفت از نوک پا تا فرق سر ما باید انگلیسی بشود .
حقیقت مطلب این است که یکی از بزرگترین مشکلات اساسی که بر سر راه انقلاب بوده و هست ؛ همین روشنفکران وابسته وغرب زده است که انقلاب را تاکنون با چالشهای متعددی مواجه کرده است که حضرت امام در وصف اینها فرمودند :
ما از شررضا خان و محمدرضا خان خلاص شدیم لکن از شرتربیت یافتگان غرب و شرق به این زودیها نجات نخواهیم یافت . اینان بر پا دارندگان سلطه ا برقدرتها هستند و سر سپردگانی می باشند که با هیچ منطقی خلع سلاح نمی شوند و هم اکنون با تمام ورشکستگی ها دست از توطئه علیه جمهوری اسلامی و شکستن این سد عظیم الهی بر نمی دارند.
آخه واقعا این چه روشنفکری است که طرف حاضر است خودش را ، فکرش را ، جامعه اش را کاملاً در اختیار غرب قراربدهد ؟؟! اما از اسلام به شدت دوری کرده و با تمام قوا با آن مخالفت و مبارزه کند .
درهمان اوائل انقلاب هم تلاش های فراوانی کردند که اسلام را از نهضت کنار بگذارند و اولین اقدامشان این بود که اسلامی را از جمهوری جدا کنند تا جمهوری هر چه می خواهد انجام دهد .
یک عده می گفتند با جمهوری همه کاری می شود انجام داد اما اگر جمهوری اسلامی بشود اسلام نمی گذارد کسی کاری بکند .
یک دسته ی دیگر هم می گفتند بگوئید جمهوری دموکراتیک ؛ باز از اسلام فرار می کردند .
عده ای هم برای فریب مردم و نظام گفتند : بگذاریم جمهوری اسلامی دموکراتیک ؛ که حضرت امام با قاطعیت تمام ؛ جلوی این جریان انحرافی ایستادگی کردند و فرمودند ما دموکراتیک سرمان نمی شود برای این که دموکراتیک درعالم معانی مختلفی دارد......... وما یک مطلبی که پیشمان معلوم نیست قبولش نمی کنیم.
خلاصه روشنفکران غرب زده هرجا که نام اسلام بود به شدت هراس داشتند و با تمام قوا مخالفت و مبارزه کردند حتی می گفتند چرا می گوید مجلس شورای اسلامی ؟؟!!! بگوئید مجلس شورای ملی.........
آیا این که انسان استقلال فکری و روحی نداشته باشد و خودش را کاملا آلت دست غرب و شرق قرار بدهد روشنفکری است ؟؟!!
حالا مگر غرب چه گلی به سر ما زده است که به نوکری و بردگی غرب افتخار می کنند ؟!
مگر منطق غرب چیزی غیر از آزادی های بی قید و شرط است ؟؟ مگر چیزی غیر از فحشا و عیاشی و وقت گذرانی است ؟! مگر چیزی غیر از استبداد و زور گوئی است ؟ آنها تمام ملت ها را می خواهند برده خود کنند و ایران در دوران پهلوی حقیقتاً نوکر و برده ی تمام عیار آمریکا و غرب بود ؛ وابستگی و بردگی تا جائی بود که یک سگ آمریکائی در ایران ترجیح داشت به یک شهروند ایرانی؛ آیا این است تمدن و روشنفکری غرب زده؟؟؟؟؟!!!!
روشنفکران غرب زده در دوران پهلوی در امور فحاشی وبی بند و باری آنقدر زیاده روی کردند که خود غربیها را به تعجب وا داشت.که یکی از نمونه های آن جشنهای فرهنگ وهنر بود که در شیراز برگزار شد.
صحنه هائی به وجود آمد که مایه حیرت خبرنگاران و مهمانان غربی گردید.از جمله ازدواج دو مرد با یکدیگر درمنظر حاضران !!!!!!!!! یکی از خبرنگاران حاضر در صحنه پس از دیدن این فاجعه نوشت که اگر این حادثه در انگلستان و لندن اتفاق می افتاد؛ مردم عاملان آن را می کشتند و می نویسد که محمدرضا در برابر این گفته من هیچ عکس العملی نشان نداد و بی تفاوت از کنارچنین مساله ای گذشت.